ادبیات و فرهنگ
دلم روزی که امضا شد برایت
نهادم مُهرِ لب بر خاکِ پایت
بدون شاهدی در محضرِ عشق
سند دادم به دستِ چشم هایت
دل و جانِ مرا بردی به یکبار
به درد و غصه ام کردی گرفتار
گل و برگ جوانی باز برگشت
که عشق پیری ام آمد پدیدار